شاید هیچ بازار جهانی به اندازه طلا جذابیت سرمایه گذاری نداشته باشد. برای قرن ها، طلا به دلیل ویژگی های منحصر به فرد، نایابی، زیبایی و عدم فناپذیری، مورد توجه همیشگی انسانها بوده است.
کشورها طلا را به عنوان ذخیره ثروت و وسیله ای برای تبادل معاملاتی پذیرفته اند و افراد برای کسب اطمینان از تغییرات و عدم ثبات پولهای کاغذی، همواره بدنبال خرید و ذخیره طلا بوده اند. در حال حاضر، معاملات طلا بجای شیوه های سنتی استفاده از شمش، سکه و جواهر آلات، در بازارهای بورس بین المللی صورت می گیرد.
قراردادهای سلف خرید و فروش طلا از ابزارهای معاملاتی با ارزش هستند که تولید کنندگان تجاری و مصرف کنندگان طلا از آنها استفاده می کنند.
1- تاریخچه قیمت گذاری طلا
در سال 1945 ميلادي پس از خاتمه جنگ جهاني دوم، خطوط اصلي نظام جديد پولي بينالمللي در كنفرانسي به نام برتن وودز شكل گرفت كه نقش اصلي را به طلا و دلار آمريكا داد. قيمت طلا در حد 3 دلار امريكا براي هر اونس(28گرم) طلا تثبيت شد. صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني به منظور نظارت بر نظام جديد پولي ايجاد شدند.
قيمت طلا و كليه ارزها ثابت شد و هيچ كشوري مجاز نبود بدون مجوز صندوق بينالمللي پول ارزش پول خود را نسبت به طلا به طور قابل توجهي تغيير دهد و صندوق اين مجوز را فقط در شرايط اضطراري صادر ميكرد. قيمت طلا از سال 1945 تا 1970 ميلادي يعني به مدت ربع قرن در حد 35 دلار در هر اونس ثابت بود.
در زمان رياست جمهوري ريچارد نيكسون1969-1974 دولت امريكا به طور يك جانبه و بدون رعايت اساسنامه صندوق بينالمللي پول كه آن كشور را ملزم ميكرد، رابطه ثابت بين قيمت طلا و دلار را حفظ و از آن حمايت كند، اين رابطه ثابت را قطع کرد،یعنی دیگر نسبت ثابت 35 دلار در قبال هر اونس طلا را به دلایلی که مربوط به اقتصاد داخلی اش از جمله کسری بودجه وکسری شدید موازنه پرداخت های آمریکا می شد، حفظ نکرد و ارزش طلا و دلار را به دست نوسانات بازار سپرد و این پایان نظام طلا و دلار بود.
اين دلارها بيپشتوانه بود زيرا فدرال رزرو نميتوانست در برابر هر 35 دلاري كه چاپ ميكرد، يك اونس طلاي پشتوانه نگهداري كند، در حالي كه بر اساس مقررات نظام پولي برتن وودز چنين الزامي را بر عهده داشت.
از زمان فروپاشي نظام پولي قبلي تا امروز، چون ديگر ضوابطي براي رعايت انضباط مالي توسط كشورها از سوي صندوق بينالمللي پول وجود ندارد، طلا به عنوان پشتوانه پولي ارزهاي جهان ديگر جايگاهي ندارد، همچنين صندوق بينالمللي پول ديگر كنترلي بر حجم نقدينگي جهان ندارد ونیز آمریکا به دلیل كسري شديد موازنه پرداخت ها هر ساله حدود هزار ميليارد دلار به حجم نقدينگي اش می افزاید و در نهایت بازارهاي مالي، پولي، بازار طلا و بازار كالاها به خصوص نفت در معرض بورس بازيها و سفته بازيهاي بينالمللي قرار گرفته، و شاهد بحرانهاي پي در پي بازارهاي پول و سرمايه جهان هستيم.
پس از دهه 1970 كه دلار و ساير پولهاي رايج به تدريج جاي طلا را گرفت، در ژانويه 1980 كه بهاي نفت خاورميانه به شدت افزايش مييافت، قيمت طلا ترقي كرد و براي مدتي به حدود هر اونس 850 دلار رسيد. در طی سالهاي بعد اين قيمت به تدريج كاهش يافت و در دهه 1990 كه بانكهاي مركزي تعدادي از كشورهاي جهان به فروش ذخاير طلاي خود دست زدند، سقوط قيمت طلا شدت گرفت. در سال 1999 توافقي بين چند كشور صورت گرفت كه بر اساس آن، فروش ذخاير طلا تحت كنترل درآمد و به اين ترتيب بهاي طلا تثبيت شد.
اما در سالهاي اخير شاهد تغييرات شديد قيمت طلا هستيم تا جايي كه قيمت هر اونس طلا به 918 دلار نيز رسيده است و پيشبيني ميشود از مرز هر اونس 1000 دلار نيز بگذرد. بحران اخير كاهش شديد ارزش دلار، افزايش بهاي طلا و نفت و كليه كالاهاي اوليه و سقوط بازارهاي بورس سهام آخرين تجلي بحرانهاي اقتصادي است كه در 40 سال اخير رخ داده است.
2- دلايل افزايش قيمت طلا در سطح جهان
دلايل متعددي برنوسات قيمت طلا تاثيرگذار است كه در اين بخش به مهمترين آنها اشاره مي شود.
1-2-كاهش ارزش دلار
به نظر اکثر کارشناسان مهمترین عامل افزایش ارزش طلا کاهش ارزش دلار است که عوامل اثر گذار دیگر نیز از این عامل تاثیر می پذیرند. هنگامي که ارزش دلار کاهش پيدا ميکند، مقدار زيادي پول از بازار خريد و فروش ارز وارد بازارهاي کالاهايي ميشود که در بورس معامله ميشوند. در چنين شرايطي، در بازار طلا نیز، پولهاي بسيار زيادي وارد ميشود.
از سویی دیگر تنزل ارزش دلار به كاهش ذخيره ارزي بانك مركزي كشورهاي مختلف منجر ميشود و آنها براي جبران اين مسئله به دنبال افزايش ذخيره طلاي خود ميافتند كه به رشد چرخش پول در بازار طلا و افزايش قيمت آن ميانجامد. بنابراین هم بانکهای مرکزی و هم سرمایه گذاران در جهت جلوگیری از کاهش دارایی ها ی خود طلا را بهترین گزینه برای جایگزین نمودن دلار میدانند.
2-2- كاهش نرخ بهره بانكي
با كاهش نرخ بهره افراد ديگر تمايلي به سپرده گذاري سرمايههاي نقدي خود از جمله دلار ندارند بنابراين با كاهش تمايل به نگهداري دلار از آنجا كه طلا از ويژگي ثبات ارزش حتي در شرايط جنگ، بحران و تنشهاي بينالمللي برخوردار است، افراد تمايل به خريد آن پيدا ميكنند كه خود باعث افزايش قيمت طلا ميگردد.
3-2- افزايش جهانی قيمت نفت
ارتباط تنگاتنگي ميان نفت و طلا وجود دارد زيرا هر دو كالاهاي استراتژيكي هستند كه با تحولات اقتصادي دچار تاثير ميشوند. از طرفی طلا ونفت هردو کالاهایی تجدید ناپذیر هستند که در واقع عرضه شان محدود به مقدار موجودشان در طبیعت است، در مقابل طلا همچون پول دارای ویژگی ذخیره ارزش است و از نقدپذیری بالایی برخوردار است و افراد به عنوان ذخیره یا سرمایه از آن بهره می جویند.
زمانی که قیمت نفت افزایش می یابد، به دلار بیشتری برای چرخاندن گردونه تجارت نفت نیاز خواهد بود . آمریکا این افزایش قیمت را با چاپ دلار تامین مالی می کند. افزایش حجم دلار و عرضه آن در بازار بین المللی موجب کاهش ارزش و قدرت خرید دلار می گردد، مجموعه عوامل مذکور سبب می گردد که دولت ها به سمت دارایی هایی از جمله طلا گرایش داشته باشند، برای اینکه طلا از خاصیت حفظ ارزش برخوردار است و می توانند افراد با ذخیره آن نسبت به نگهداری دلاری که ارزشش در حال پایین آمدن است، از ریسک کمتری بر خوردار باشند و نهایتاً قیمت طلا افزایش یابد.
4-2- ذخایر ارزی کشور ها
كشور چين بيش از يك تريليون دلار ذخاير نقدي دارد كه 700 ميليارد از آن به صورت دلار است و روسیه نیز دارای ذخیره 304 میلیارد دلاری می باشد که سالهای اخیر و طي بحران کاهش ارزش دلار در بازار ، بانكهاي مركزي جهان مدتي است در انتظار اين هستند كه چين و روسيه با ذخایر خود شروع به خريد طلا كنند، اما آنها هنوز دست به چنين اقدامي نزده اند.
اين بخشي از سياست مشروع اين كشورها براي خارج شدن از دايره بسته دلار است. اقتصاد دانان اين را تهديد چين مينامند و آن را عامل مهم در افزايش قيمت طلا در بازار جهاني ميدانند.
شاید دلیل کشور چین مبنی بر عدم اجرایی کردن این تهدید، آن باشد که کاهش ارزش دلار بدنبال عرضه و افزایشش در بازارهای جهانی، موجب ارزان شدن کالاهای آمریکایی وضرر به بازار فروش کالاهای انبوه چینی شود، در نتیجه چین در این زمینه با تامل بیشتری عمل می کند.
5-2- صندوق بينالمللي پول و فروش طلا
تفاوت ميان عرضه طلا از معدن و تقاضا در بازار را معمولاً تقاضاي سرمايهگذاري يا شكاف طلايي مينامند. دولت امريكا در سال 1999، دولتهاي 26 كشور جهان (به غير از چين، روسيه ) را متقاعد كرد كه متعهد به فروش طلا از ناحيه ذخاير خود شوند تا اين شكاف پر شود كه فروش طلا از طريق صندوق بينالمللي پول هماهنگ ميشد و قيمت طلا را پايين نگه ميداشت.
در سال 2006 صندوق بينالمللي پول موظف بود 500 تن طلا به عنوان شكاف طلايي به فروش برساند، اما تنها 370 تن يعني 130 تن كمتر از رقم تعيين شده به عنوان شكاف طلايي به فروش رساند، پس تعجبي ندارد كه قيمت طلا در بازارهاي جهاني بالا رود.
3- چرخهي اقتصادي طلا
تغييرات قيمت طلا در دو چرخه 5/5 و 5/10 ساله رخ می دهد. يعني هر 10 سال يك بار طلا به كف قيمت تاريخي رسيده و مجدداً شروع به حركت ميكند. به همين ترتيب در ميانه راه اين چرخه 5/10 ساله، هر 5/5 سال يك بار نيز به يك كف مقطعي رسيده مجدداً شروع به حركت مي كند.
از طرفي شاخص CRB (Commodity Research Beaure) وجود دارد كه ميانگين هندسي 21 قلم كالاي اساسي مورد استفاده ايالات متحده است و از مهمترين اقلام آن طلا، نقره و نفت است. زماني كه اين شاخص از روند نزولي يا خنثي خارج شده و روند صعودي ميگيرد زنگ خطري براي اقتصاد بوده است مطابق اين شاخص طلا پيشاهنگ حركت در تغيير قيمتها است به طوريكه ساير كالاها حدوداً 4 ماه بعد از تغيير قيمت طلا، دستخوش تغييرات قيمت ميشوند.
در چرخه اقتصادي كه با وضعيت دلار امريكا بررسی می شود با افزايش نرخ بهره بانكي،قیمت اوراق مشاركت كاهش يافته و سبب ريزش بازار سهام و شاخص Dow Jones ميشود.
چرخه مذكور در سال 2000 با ريزش دلار شروع شده اما هنوز ريزش سهام ديده نشده است پس چرخه هنوز به پايان نرسيده است. در واقع آخرين بار چرخه 5/10 ساله طلا در سال 2001 بعد از به قدرت رسيدن جمهوري خواهان در ايلات متحده به پايان رسيده، پس چرخه جديد در حدود 2010 تا 2012 به پايان ميرسد.
5/5 سال اوليه اين چرخه حدود سالهاي 2006-2001 بوده است كه طی این سالها قيمت طلا با کاهش مواجه بوده است. بنابراین بر اساس چرخه اقتصادی در نیمه دوم چرخه( طی سالهای 2010-2006) قیمت طلا افزايش یابد. در آينده صعودي قیمت طلا در شاخص CRB نشان ميدهد كه اين چرخه هنوز به مراحل پاياني نرسيده و حلقه آخر يعني ريزش سهام باقي است. پس از پايان ريزش چرخه، قيمت طلا و كالاها نيز روند کاهشی را تجربه خواهد کرد.
4- عوامل افزایش قیمت طلا در ایران
هرچند افزایش قیمت طلا در ایران از قیمت جهانی آن تاثیر می پذیرد اما سطح افزايش قيمت آن قابل قياس با بازارهاي بينالمللي نيست زيرا افزايش 5/25 درصدي قيمت طلا در بازارهاي جهاني به افزايش 40 درصدي قيمت آن در بازار ايران منتهي شده است. به همين دليل می توان دریافت اين افزايش قیمت دلايل ديگري نيز دارد.
بر اساس مطالعات صورت گرفته عوامل موثر بر افزایش قیمت طلا را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1)افزایش قیمت جهانی طلا
2)افزايش حجم نقدينگي در جامعه.
3)مزايدهاي عمل كردن بانك كارگشايي- در مورد فروش سكه.
4)ركود بازارهای دیگر مانند بازار تلفن همراه.
پیشنهاداتی در زمینه مقابله با افزایش غیر منطقی قیمت طلا
1-تاسيس بورس فلزات گرانبها در داخل كشور كه ميتواند علاوه بر استفاده از فرصتها از بروز بحران و شوك قيمتي در معاملات سكه و طلا جلوگيري نمايد.
2-اعمال مديريت شناور خريد و فروش طلا همانند ارز، به نحوي كه سيستم فروش مزايدهاي از ميان برداشته شود چرا كه مزايده خود به مفهوم افزايش قيمت ميباشد.
3- ايجاد ساز و كار لازم در بازار سرمايه و به خصوص بورس اوراق بهادار جهت جلب اعتماد ملي به طوري كه موجب حذف حباب قيمتي در بازار شود.
4-توجه جدي به تشويق و هدايت بخش خصوصي به سمت امور توليدي و تلاش در رفع موانع توليد، كه عامل اصلي جذب نقدينگي به سمت بخش توليدي جامعه محسوب ميشود، از جمله عوامل موثر در مهار قيمت طلا به شمار ميروند.
5-افزايش امنيت سرمايهگذاري در بخش توليد و بورس اوراق بهادار در يك دوره زماني مناسب و برنامهريزي شده.